باید

هزار راه نرفته...

۲۲ مطلب با موضوع «بایگانی عدالت جو» ثبت شده است

اسلام روسی، مبنی گرایی یا اتهام گریزی؟

بسم الله

در این چند وقت اخیر ، علی رغم شکست سنگین رسانه های طیف تندرو حامی موسوی و کروبی ، هنوز سخن پرانی های بعضا بودار و سازماندهی شده ای از سوی رسانه های حامی این دو کاندید به گوش می رسد که متاسفانه با ساده لوحی و رفتار کورکورانه ی  این دو کاندید تبدیل به تیری بر بدنه ی نظام می شود. نظامی که از نظر ایدئولوژیک ، در پی اصل اسلام ناب محمدی و نه اسلام آمریکایی و روسی است!
اسلام روسی لغتی است که آقایان عموما اصلاح طلب این چنین تعریفش می کنند : اسلام دروغ و ریا و تزویر و اسلام ماکیاولیسم و در یک کلام اسلام استبداد است !
این تعریف اخیرا چماقی شده بر علیه حکومت و محکوم کردن حکومت و دولت به اینکه شما در پی اسلام روسی هستید!
نکته ی جالی برای من ، بازی با الفاظ این آقایان به ظاهر کشته مرده ی اسلام و ملیت است، شکی نیست که این تبلیغات رسانه ای نه از روزها قبل بلکه از ماه ها قبل و زمانی که پیش بینی های خود این طیف هم از شکست نامزدهایشان خبر می داد شروع شد!
نفرت مردم ایران از اسلام آمریکایی سالهاست  جایگاهی بین شعار های مردم هم پیدا کرده . نمونه بارزش شعارهای انتخابات اخیر بود : " اسلام آمریکایی ، نمی خوایم، نمی خوایم"!
بحث بر سر مصداق ها و اینکه این شعار از سوی چه کسانی و خطاب به چه کسانی است نیست. بحث اینجاست که مدعیان اصلاحات تعاریف اسلام آمریکایی را با لفظی دیگر در اسلام روسی گنجانده اند و آن را تبدیل به شعاری بر علیه مخالفان خود کرده اند. حد اقل کاش این آقایان تمایلات تئوریسین های خود را در زمان انقلاب به طیف روس گرا بررسی می کردند تا ابتدا این اتهام که تفکرات توده ای هنوز هم در وجود برخی از این افراد وجود دارد بر طرف می شد.آنجا که سابقه ی بهزاد نبوی و سعید حجاریان نشان از تمایل فکری این افراد به "شعاعیان" در سالهای قبل از انقلاب می داد! فردی که به تفکرات توده ای و روس گرایی معروف بوده است.
در اینجا بد نیست گریزی به تعریف اسلام آمریکایی بزنیم، امام روح الله: ( صحیفه امام ، ج 21،ص81)
«مگر مسلمانان نمى‏بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‏اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بیشعور حوزه‏هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‏ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» را ترویج مى‏کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکاى جهانخوار، مى‏گذارند ..»
تطبیق تعریف اسلام آمریکایی با اسلام روسی مدعیان ، دید جامع و همه جانبه ی امام خمینی (قدس سره) را می رساند ! به راستی چه نیازی به تعریفی موازی تعریف اسلام آمریکایی برای درخطر نشان دادن کشور وجود دارد؟

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

خندیدم!

یا لطیف

می گفت : چرا از بوفه خرید نمی کنی؟
گفتم : چون گرون تر از قیمتی که رو شون نوشته می فروشه!
گفت: ولش کن بابا! مگه چی می شه؟ اصلا مثلا اگه تو بخری چیزی می شه؟
گفتم: من اعتقاد دارم داره پول حروم می خوره، منم دوست ندارم تو این کار کمکش کنم!
خندید، بعد هم رفت!
زنگ بعد توی کلاس داشت به خاطر گرونی به زمین و زمان فحش می داد!
خندیدم، بعد هم رفتم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ابوذر

آقای احمدی نژاد تقصیر خودتان است!

«یا لطیف»


سه سال پیش می گفتند وقتی احمدی نژاد بیاید پیاده رو ها تقسیم بندی می کند .

می گفتند هر کس چفیه نداشته باشد ضد انقلاب محسوب می شود .

حتی می گفتند احمدی نژاد در دوره شهرداری، مسیر حرکت ‏کاروان حضرت از مکه به تهران را پیشاپیش آسفالت کرده است!

 

حالا بعد از سه سال هنوز هم خیلی چیزها می گویند!

می گویند احمدی نژاد همیشه سر سفره  یک بشقاب خالی برای امام زمان کنار می گذارد!

می گویند احمدی نژاد امام زمان را مسئول گرانی برنج دانسته!

حتی می گویند احمدی نژاد گفته امام زمان دو سال دیگر ظهور می کند!


از همه چیز که بگذریم، از یک چیز نمی شود گذشت، و آن هم مقصر بودن احمدی نژاد است! احمدی نژاد سه سال پیش وارد منطقه ای شد که حقش نبود! اصلا احمدی نژاد را چه به ریاست جهموری؟ در کجا نوشته شده که احمدی نژاد وارث ریاست جهموری است که طبق آن احمدی نژاد رئیس جمهور شده باشد؟ اصلا احمدی نژاد به چه حقی ریاست جمهوری را از چنگ صاحبانش در آورد؟ ملت هم مقصرند! اگر رای 18 میلیونی نمی دادند که دیگر این همه آدم از نان خوردن نمی افتادند! بله آقا جان! هم ملت مقصرند، هم شخص احمدی نژاد! حالا هم که می بینی این همه به رئیس جمهور هتاکی می کنند و تهمت می زنند به خاطر اشتباهی است که احمدی نژاد سه سال پیش مرتکب شد!  اصلا فکر کنم تا سه سال پیش این صندلی ریاست جهوری احترام داشت و هیچ کس توانایی (بخوانید جرات) انتقاد (بخوانید هتاکی) به آن را نداشت! بله آقا جان! احمدی نژاد این وسط از همه مقصر تر است!

 

آقای احمدی نژاد تقصیر خودتان است! همه ی اینها به خاطر ورود شما به منطقه ی ممنوعه است! البته ما هم خودمان را در این تقصیر شریک می دانیم ! تا آخر هم مقصر می مانیم!

 

بخوانید :

هتاکی و دروغ پردازی به احمدی نژاد ترمز ندارد (رجا)

جزای ورود به منطقه ممنوعه! (سپهر)

اگر منتجب نیا نتواند ادعاهایش را ثابت کندف قطعا مجرم است (رجا)

ناراحتی از خرافات یا حمله به احمدی نژاد؟ (بیا تا برویم)

چه کسی منحرف است؟ (رصد خانه)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

.

.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

بیانیه انجمن وبلاگ نویسان فرزندان روح الله

بسم الله الرحمن الرحیم

 

و اذا لقوالذین ءامنوا قالوا امنّا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انّا معکم انّما نحن مستهزءون

عجب نیست که در بحبوحه هجمات فرهنگی به بنیادهای اسلام ناب محمدی از طرف استکبار و دشمنان قسم خورده ی انقلاب، در داخل مرزهای ایران اسلامی نیز حنجره هایی تیغ فحاشی و انکار بر روی فرزندان حقیقی روح الله برکشند؛ این آئین تاریخ است که مدعیان را بیازماید و سره از ناسره باز شناسد.

کسانی که صرف همراهی جسمانی با خمینی کبیر، آنان را در زمره مدعیان دروغین انقلاب گمارده بدانند اندیشه امام امت نه آنچنان محفوف در پیچیدگی های تاریخی است که نیاز به تفسیرهای منحرفشان داشته باشد و نه آنان تا بحال نشانی از آرمان و دغدغه ی آن یگانه ی دوران داشته اند که برای جوانان امروز مغتنم باشند.

آقای محتشمی که مع الاسف ملبس به لباس روحانیت اید!
اکنون که نزدیک به بیست سال از رحلت جانگداز امام بزرگمان می گذرد، هیچ گاه از شما نه سخنی شنیده ایم که بوی شمیم خمینی دهد و نه خطی خوانده ایم که اثر ملکوتی او را در دل و جان زنده کند. عجیب است نه آنگاه که هم بزمانتان خمینی را پیوسته به موزه تاریخ می دانستند خروشیدید ونه آنگاه که رفقای حزبی تان فقه را پست ترین علوم خواندند، برآشفتید. آیا در آن گاه دردناک هیچ احساس خطری برای اندیشه امام، غیرت انقلابی تان را برنیانگیخت؟!

آقای محتشمی!
خاطره ی تاریخی فرزندان جوان روح الله آنقدر شفاف هست که سکوت های مداوم شما را در برابر تاراج آرمان های امام و انقلاب برشمرد.

آقای محتشمی!
لحن شما آکنده از عصبانیت جاه طلبانه است. چه چیز را از شما گرفته اند که اکنون اینگونه فریاد می زنید؟ اکنون که رهبر معظم انقلاب اسلامی دولت و رئیس جمهور را اصولگراترین دولت پس از انقلاب خوانده اند و در فقدان علمایی چون استاد شهید مطهری و علامه طباطبایی، جوانان را به سمت شخصیت های درخشانی چون حضرت آیت الله مصباح هدایت کرده اند و شعارهای انقلاب را زنده تر از گذشته دانسته اند و جهان را تحت تأثیر آنها دانسته اند، شما را کدام انحراف از اندیشه های امام برآشفته است؟ عجیب نیست، جز شما کسان بسیاری به فغان آمده اند. همان ها که از ابتدا ناله های خود را در سینه پنهان داشته بودند.

آقای محتشمی!
فرمایش بلند مقام معظم رهبری در سالروز عروج ملکوتی امام راحلمان را:به شما یادآوری میکنم: «فمن نکث فانّما ینکث على نفسه». آن کسانى که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانى هستند که در تابستان روزه گرفته‏اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند. این مثل همان کسى است که از اولِ روز، روزه نگرفته است.»

آقای محتشمی!
شما روزه خود را شکسته اید و باردیگر تاریخ انقلاب را سرافکنده یک ریزش دیگر کرده اید. شما را نصیحت می کنیم که به خود آیید و اگر حاضر نیستید برسر ماجراجوییهای سیاسی کوناه بیایید لااقل از دنیای خود بترسید که فرزندان روح الله هشیارتر از گذشته –به لطف و تائیدات خداوند متعال- حافظ انقلاب و آرمان های خمینی کبیر (ره) است.

انجمن وبلاگ نویسان فرزندان روح الله

 

پ.ن: اینجا قرار بود تا اول تیر تعطیل باشه . اما بعضی وقت ها ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

تو ننگ عربی سید حسن !

سید حسن نصرالله

 

نام تو را باید

از فهرست اعراب شایسته خط بزنیم

تو به جای آنکه در ایوان ویلای ساحلی ات

لم بدهی و چرت تابستانیت را

با دود قلیان مفرح کنی

تفنگ به دست می گیری

 

و از پشت تریبون المنار

با نعره هایت چرت ما را پاره می کنی

تو هیچ شباهتی به اعراب بزرگ نداری سید حسن

نه شکمت آن اندازه است

که از پست دشداشه های سفید

وقار غربیت را نمایان کند

نه چفیه و عقال داری

 

تازه عمامه سیاه سرت می گذاری

که ما را به یاد خمینی می اندازد

تو ننگ عربی سید حسن

به جای آنکه در حرمسرایت بگردی

و رقص ممالیک گرجی و اوکراینی ات را تماشا کنی

تا فردا در بهشت

برای مغازله با حوریان آماده باشی

در مخفیگاهت

که نمی دانیم کجاست

می نشینی و نهج البلاغه می خوانی

 

تو کافر شده ای سید حسن

و بر ماست که تورا به یهودیان اهل کتاب بسپاریم

فقط به رسم مردان بزرگ عرب صادق باش و بگو

برد موشک هایت

به ریاض که نمی رسد ؟

 

شاعر : ....

از بروشور تشکل دانشجوئی آرمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

اون یک خونه !

یا لطیف

 

یه وبلاگ جدید زدیم !

جا کفشی

یکم می خوام نوشته هام رو دسته بندی کنم ! اینجا بشه برا دست نوشته ها ی خطرناک (!) اونجا هم بشه برا دست نوشته های ادبی و اینجور چیزا !

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

حواست کجاست ؟ صدای فریاد غزه را نمی شنوی؟

 

حواست کجاست ؟ این همه در محرم سینه زدی و گریه کردی که چی ؟ هنوز محرم تمو م نشده پشت کردی به همه چی ؟ نمی شنوی ؟ صدای فریاد غزه رو نمی شنوی ؟

 

 

 

نمی شنوی صدای هل من ناصر ینصرنی رو ؟ پس چطور ادعا می کنی که شیعه هستی؟ چطور می تونی  بنشینی و دست روی دست بذاری ؟

 

 

 

 

کسی نخواست که تفنگ برداری ، قلمت رو بردار ! بنویس ، هنوز خیلی ها نمی دونند غزه چه خبره.

 

نگاهی به دور و برت بنداز ، ناخواسته چقدر در قتل عام فلسطینی ها شریک بودی ؟ این لیست کالاهای اسرائیلی  رو نگاه کن ، متوجه می شی .

 

هنوز محرم تموم نشده ، هنوز اشک هامون خشک نشده ، هنوز ناله هامون خاموش نشده ...

غزه هم  هنوز تموم نشده ...

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

و چه کسی می داند تیر سه شعبه چقدر بزرگتر از گلوی شش ماهه است ؟

 

 

« خون با حسین پیمان  ریختن بسته است ،

سر با حسین پیمان باختن» *

 

راز حسین را چه کسی درک می کند ؟

چه کسی می داند لب های ترک برداشته چقدر تشنه اند ؟ چه کسی می داند مشک تیر خورده چیست ؟ چه کسی می داند تیر سه شعبه چقدر بزرگتر از گلوی شش ماهه است ؟ چه کسی می داند دست بزرگ و صورت کوچک چه مفهومی دارد ؟ چه کسی می داند خواهر داغ دیده چه می کشد ؟ چه کسی می داند اذن جهاد دادن به فرزند چقدر سخت است ؟ چه کسی می داند شنیدن فریاد آخر برادر زاده چه دلی می خواهد ؟ چه کسی می داند سر بریده چرا بالای نیزه قرآن خواند ؟ چه کسی می داند حسین کیست ؟

 

آیا حسین جز قلب تپنده ی عاشقان است ؟

 

« گوش کن که چه خوش ترنّمی دارد در تپیدن : حسین ، حسین ، حسین ، حسین .

نمی تپد ، بل حسین حسین می کند . »*

 

آری ، حسین تپش قلبی است که ادامه خواهد یافت . حسین تفسیر عشق است ، حسین تصویر خداست ...

 

« یعنی نه اینچنین است که کربلا شهری در میان شهر ها باشد

و عاشورا روزی در میان روز ها ؛

زمین سراسر پهن دشت کربلاست و کربلا  ما را به خود فرا می خواند . »*

 

کربلا کجاست و عاشورا چه زمانی است ؟

 

می گویند عاشورا روزی است که ده پیامبر با ده کرامت مورد تکریم الهی قرار گرفتند . خدایا ، در عاشورای حسین  چند پیامبر را تکریم کردی ؟ چند پیامبر را سیراب عشقت کردی ؟ آری کربلای حسین  تکریم گاه عشق بود ...

 

و هیچ فکر کرده ای که کربلا مقدس تر است یا مکه ؟ مکه وادی اسمائیل   (ع) است و کربلا قربانگاه حسین . مکه را قدمگاه ابراهیم  نشان دار کرد و کربلا را دستان ابوالفضل .  مکه را زمزم سیراب کرد و کربلا را ...  کربلا را هیچ چیز سیراب نکرد ...آری ! کربلا هنوز هم تشنه است ، تشنه ...

 

و صبح عاشورا هم طلوع کرد ...

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

 

 

 

* موارد ستاره دار سخنان شهید آوینی است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر

آیا دوره ی بهزاد نبوی به سر نیامده ؟

 

 

خبر کاندید شدن بهزاد نبوی در انتخابات مجلس هشتم بهانه ای شد تا نگاهی کوتاه به پیشینه ی این فرد بیاندازم  . با توجه به اینکه از حکومت جمهوری اسلامی انتظار رد صلاحیت این عنصر ناپاک و دارای پیشنیه ی پر ابهام و تامل برانگیز  را داریم ، بد نیست گذری هر چند کوتاه به بعضی از ابهامات این فرد داشته باشیم .

 

قبل از انقلاب و در سالهایی که در زندان به سر می برد ، شاگرد افرادی چون سعادتی ( جاسوس و عضو سازمان خلق که بعدها اعدام شد ) و شعاعیان ( فردی مشهور به روس گرائی )  بود . بعد از اعدام سعادتی نیز اطرافیان نبوی  اعدام او را زیر سوال بردند .  سعید حجاریان و بهزاد نبوی نیز در مصاحبه هایی این فرضیه را مطرح کرده اند که سعادتی در پی مخالفت با مشی مسلحانه سازمان بود و با حفظ او می شد از خشونت های بعد جلوگیری کرد. این سخنان در شرایطی مطرح می شود که سعادتی در پروژه نظامی همچون ترور مسئولین دادستانی و شورش داخل زندان نقش آمر را داشت و به صورت عملی اعتقادش به برخورد مسلحانه را اثبات نموده بود.

 

درباره بهزاد نبوی گزارشهایی وجود داشت که در پشت بام مدرسه رفاه به نیروهای سازمان، آموزش تیراندازی می داده و سابقه رابطه استاد و شاگردی او با سعادتی نیز قابل تأمل است. بهزاد نبوی در مصاحبه سال 59 خود با نشریه شاهد نیز علناً از همسویی با سعادتی در زندان و نادرست شمردن نقل فتوا در نجس شمردن مارکسیستها سخن می گوید.

 

بعد از انقلاب و در ماجرای انفجار حزب جمهوری اسلامی ، بهزاد نبوی  و اطرافیانش تلاش زیادی در پوشش زوایای پنهان این ماجرا داشتند . به طوری که در پخش شایعه ی کشته شدن کشمیری ( عامل انفجار که متواری شد) آقای «بهزاد باستانی»  معاون و رئیس‌ دفتر «بهزاد نبوی» ، «محمد سازگارا» معاون سیاسی اجتماعی «بهزاد نبوی»، «علی‌اکبر تهرانی»، «بیژن تاجیک» و «محمد رضوی»  به نحوی هسته اولیه پخش خبر شهادت «کشمیری» ملعون به حساب می‌آمدند.  این افراد که نقش اصلی را در ایجاد جنازه ی ساختگی کشمیری داشتند صبح روز تشییع جنازه از سوی بهزاد نبوی به عنوان هماهنگ کننده ی تشییع جنازه مسئول شده بودند .

 

بعد از تشییع جنازه نیز «بهزاد نبوی»  عده‌ای را به عنوان  تیم تحقیق و بررسی انفجار نخست‌وزیری مسئول کرد  و خود نیز سرپرستی تیم را بر عهده گرفت .  «خسرو تهرانی»، «محمد رضوی»، «علی‌اکبر تهرانی»، «بیژن تاجیک» و «سعید حجاریان»  افراد این تیم تحقیق و تفحص بودند.  بعد ها مشخص شد که بهزاد نبوی در حقیقت دوستان و نزدیکان کشمیری را مسئول پیگیری این پرونده کرده است .

 

همچنین بهزاد نبوی با توجه به اینکه سازمان مجاهدین ( منافقین ) مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفته بود در مصاحبه مندرج در کتاب "بیم ها و امیدها" تأکید می کند توجه کنید! منافقین [مجاهدین خلق]، هرگز مسئولیت فاجعه انفجار حزب جمهوری اسلامی و انفجار نخست‌وزیری را که طی آن بسیاری از چهره‌های شاخص نظام و انقلاب به شهادت رسیدند، به عهده نگرفتند.

 

بهزاد نبوی بعد از مدتی نیز با ادعای درخواست امام مبنی بر مختومه شدن این پرونده سرپوشی بر زوایای پنهان این ماجرا گذاشت . ادعای کذب بهزاد نبوی درباره مختومه شدن این پرونده از سوی امام (ره) و اشتیاق وی به این مسئله در حالی صورت می گیرد که این پرونده هیچ گاه مختومه نشد و تنها با اصرار برخی مسئولان قضایی وقت از جمله محمد موسوی خوئینی ها ، به دلیل شرایط ویژه کشور، جنگ و لزوم حفظ انسجام، مسکوت ماند.

 

در سال 1359  بهزاد نبوی از سوی ایران به عنوان نماینده بیانیه ای ( الجزایر) را امضا کرد که از جمله شگفتی های قرارداد های بین المللی ایران است .

بهزاد نبوی از طرف ایران بیانیه (الجزایر) را امضا نمود و «وارن کریستوفر» نماینده رئیس جمهور آمریکا نیز این بیانیه را امضا کرد. متن انگلیسی این بیانیه دو امضا داشت، ولی متن فارسی تنها یک امضا بیشتر نداشت! این از شگفتی های قرداد بین المللی است که یک نسخه آن دو امضا دارد و یک نسخه اش یک امضا که فقط ایرانی ها امضا کرده اند. چند ماه بعد مسئولان وزارت خارجه آمریکا صریحاً و کتباً اعلام کردند که این بیانیه ها را ما نوشتیم و ایرانیها فقط امضای خودشان را زیر آن گذاشتند ... گفته می شود در این قرار داد نظرات امام راحل (ره) و مجلس وقت از سوی بهزاد نبوی تامین نگردیده است .

 

در مجلس ششم ، بهزاد نبوی به سمت نائب رئیس  منصوب گشت . مجلس ششم به اندازه ی کافی حرف برای گفتن دارد ، اما  عملکرد بهزاد نبوی در این مجلس نشان دهنده ی بسیاری از افکارات ضد حکومتی این فرد است . تحصن افراط گرایانه با هدایت بهزاد نبوی در اواخر عمر مجلس ششم و اعتراض علنی به حکومت تاییدی بر این فرضیه است .

 

بهزاد نبوی در مجلس ششم  هیچ تذکری به مدیران اجرایی نداده، هیچ اخطار قانون اساسی نداده ، از وزیران دولت هیچ سوالی نپرسیده است ،  3 بار تذکر آیین نامه ای ،  چهار پیشنهاد در لوایح بودجه   و 5 پیشنهاد در طرح ها و لوایح داشته است  . سه بار نطق پیش از دستور داشت که 65 درصد آن سیاسی ، 24 درصد درباره مجلس و  نزدیک 6 درصد آن درباره سیاست خارجی و باقی نیز مربوط به مسائل متفرقه می شد .

 

اظهار نظر های ضد منافع ملی و نابخردانه ی  بهزاد نبوی باعث سوء استفاده ی کشورهای خارجی از ضعف سیاستمداران وقت و مجلس پرحاشیه  آن زمان می گشت . وی در یکی از مصاحبه های خود صریحا اعلام کرد :  «هزینه ی استخراج انرژی هسته ای بسیار سنگین است و برای ایران ، استخراج انرژی از نفت و گاز ارزانتر است لذا پافشاری بر دست یابی به انرژی هسته ای با منافع ایران هم خوانی چندانی ندارد»! 

 

تحصن بیست روزه ی  افراطی های مجلس ششم نیز دستمایه ی دولت های خارجی شد . به طوری که سفیر آلمان در تهران، طی مدت تحصن نمایندگان، در جمع آنان حضور یافت و مراتب حمایت دولت و مجلس آلمان را از متحصنین اعلام کرد!

 

گفته می شود در انتخابات سال 84 ، مهدی هاشمی از طریق بهزاد نبوی نواری دریافت کرده که ماهیت آن نوار باعث رد صلاحیت مصطفی معین گردیده است . لحن معین در این نوارها به گونه ای تند بوده که اعضای شورای نگهبان هیچ حجتی برای تایید صلاحیت معین نمی یابند، جالب تر اینکه بر اساس آنچه که در این نوار شنیده می شود، فردی که صدای او به بهزاد نبوی شباهت دارد، مدام سئوالات و مطالبی را در خصوص ارکان نظام مطرح می کند و مصطفی معین را به نوعی وادار می کند تا در باره این مسائل موضع گیری صریح کند...

 

 

 منابع در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابوذر